اعتراف قشنگ زمستونی

ساخت وبلاگ
یسنا:ابجی،نازشدم؟
من:ماه شدی،بیا بوس بده
یسنا:مرسی که واسم دامن دوختی،مرسی که وقت گذاشتی
من:قربونت برم من اخه کاری نکردم که
یسنا:خیلی لطف کردی ابجی
من:مردم برات
یسنا:ابجی من انقد داداش محمدمو دوست دارم
من:مهربونی دیگه
یسنا:همون اندازه ام تورو دوست دارم ابجی،حتی تورو بیشتر از اون یکی ابجیم دوست دارم..توام منو دوست داری؟
من:تو دختر رویاهای منی با چشمای عسلیت،با صورت گردوگندمیت،باچال رو گونه ات،با این موهای بلند خوشکلت،کاش خدا بهم دختر یه دونه مثل تو بده..
یسنا:خوشبختیت کامل میشه ،اره ابجی؟
من:کامله کامل انقدکه دیگه هیچی از خدانخوام
یسنا:ابجی باباابی میگه ادم هرچی از خدابخواد،خدا بهش میده،منم از خدا میخوام به تو هرچی میخوای بده..
من:مرسی عزیزدلم
یسنا:فردا دامنمو میبرم مدرسه به دوستامو خانم معلمم نشون میدم بهش میگم ابجیم واسم دوخته،مرسی ابجی...
،
یوقتا وارد دنیای کوچیکا شو اون وقت میبینی چقد با بزرگیشون کوچیکت میکنن ،بامهربونیشون،بابزرگی دلشون،با گاه و بیگاه محبت کردنای بی دلیلشون،با دوستت دارم های یهوییشون،با ابراز علاقه و نشون دادن های واقعیشون،باتشکر کردناشون به هر مناسبتی که پیش میاد،با خوشحالی های از ته دلشون،با بخشیدنشون،با پنهون نکردن علاقشون نصبت به بقیه،بادعای خیرکردنشون..

اعتراف , میکنم:یوقتا واسه اینکه بزرگ بشی،کوچیک شو!
،
اولین شنبه از ماه و هفتتون بخیر: )


زگیتی دو کس را سپــاس...
یکی حق شنــاس و یکی حــد شناس!

انجمن های نوعروس ...
ما را در سایت انجمن های نوعروس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ممد رسول nowarooss بازدید : 251 تاريخ : شنبه 1 دی 1397 ساعت: 17:22